ناگفتههایی درباره شهرک جذامیها +عکس
تاریخ انتشار: ۲۸ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۰۸۱۰۶۱
۸ سالش که بود پوست دست هایش قرمزشد، متورم شد، ۹ سالش که شد فهمید جذام دارد! ۱۰ ساله بود که آمد مشهد، حالا ۶۰ سال است که اینجاست.
جام جم آنلاین: اینجا شهرک جذامیهاست؛ ساکت، آرام و بی سر و صدا. اصلا شهرک ها که همیشه شلوغ نیستند، پر رفت آمد نیستند، بعضی شهرکها هم میشوند پناه آدمهای بیپناه؛ میشوند شهرک جذامیها.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پرس وجو که میکنیم کسی از وجودشان خبر ندارد؛ حتی خیلی از مشهدیها نمیدانند که یک جایی نزدیک آنها حدود ۳۰ خانواده جذامی زندگی میکنند...زندگی که نه، روزگار میگذرانند، لحظههای صبح را کند و کشدار وصل میکنند به ظهر ... ظهر که میشود منتظر میمانند عقربهها لخلخ کنان جلو بروند و برسند به شب.آنوقت آنها بمانند و شب بیداری و خوابی که به چشمشان نمیآید ...آنها بمانند و تنهایی؛ میراث همیشگی جذام برای آنها...
زندگی زیر سایه جذامساکنان شهرک جذامیها ۱۰۰ نفرند. جذامشان حتی اگر مدتها قبل هم خوب شده باشد، باز هم دست از سرشان برنداشته، در تمام این سالها پابهپایشان آمده؛ شانه به شانه!
جذام، با چنگ و دندان راهش را به زندگی آنها باز کرده و سایهاش همیشه روی سر آنهاست ... هر وقت جلوی آینه بایستند و چشمشان به آن حفره خالی روی صورت بیفتد، اول جذام را میبینند، همانجا که قبلا بینی بود و حالا چند سال است که نیست ...
هر وقت راه بروند با پاهایی که نیست، پاهایی که جذام خورده، از زانو ، از مچ ... اول یاد جذام میافتند. وقتی دستشان را جلو بیاورند که دستت را بگیرند، اول جذام است که دستت را میگیرد و فشار میدهد به گرمی؛ با همان انگشتهای یکی درمیان و کوتاه و بلند ...
ساکنان شهرک جذامیها، هنوز با جذام زندگی میکنند؛ آنها نشانههای بیماریای را که سالهاست ریشهکن شده، سالهاست درمان شده، هر روز میبینند ... جذام هر جای بدن اهالی این شهرک را که نشان کرده، با خودش برده؛ حالا یکی پا ندارد، یکی دست، یکی چشم ، یکی بینی ... رد جذام روی صورت بعضیها هم شده ترکیب عجیبی از تاولهای بزرگ ورآمده ...
نقشه مشهد را که پیش رویمان میگذاریم، محله طلاب را که پیدا میکنیم، همان حوالی پشت بیمارستان ۳۲۰ تختخوابی شهید هاشمینژاد، خیابان وحید، سمت چپ، وحید هشت؛ شهرک جذامیها قرار گرفته. شهرک برای ما از همینجا شروع میشود؛ از دیوارهایی نقاشیشده، درهایی رنگارنگ ...
شهرک یک خط صاف است که تا انتهای خیابان رفته، در خانههای شهرک هرچند متر یک بار، به فاصله کنار هم قرار گرفتهاند. همه چهارطاق رو به کوچه بازند. از چهارچوب درها که میگذریم، به دنیای جذامیها وارد میشویم. داخل هر حیاط، چند اتاق دیوار به دیوار هم ساختهشدهاند... اتاقهایی که خانه جذامیها شدهاند از سالها پیش . زندگی پشت دیوارهای شهرک به آرامترین شکل ممکن جریان دارد.
روایت اول؛ عزت۸ سالش که بود پوست دستهایش قرمز شد، متورم شد، ۹ سالش که شد فهمید جذام دارد! ۱۰ ساله بود که آمد مشهد، حالا ۶۰ سال است که اینجاست؛ کنج یک اتاق کوچک. همه زندگی آقا عزت در همین چند جمله خلاصه میشود. عزت صدقی یکی از قدیمیهای شهرک است، از داخل کوچه با ما همراه میشود، جلوتر میرود و ما پشت سرش. او با دو عصای آهنی زیر بغل ... با پای راستی که جذام تا نیمه خورده و پای چپی که انگشت ندارد ... جلوی در اتاقش که میرسد، عصاها را تکیه میدهد به دیوار، زانو میزند روی زمین، ما را دعوت میکند به خانهاش: «شما هم خواهر من هستید، بیایید داخل ...»
عزت صدقی از اردبیل آمده و اینجا ماندگار شده اما هنوز هم اسم زادگاهش که میآید دلش یکجور خاصی تنگ میشود و این دلتنگی از صدایش پیداست: «کوچک بودم ۸ سالم بود که مریض شدم ... تنهایی آمدم اینجا ... با اتوبوس آمدم، اول رفتم رشت، از آنجا با یک مکافاتی آمدم مشهد...»
خاطره آمدن به مشهد هنوز بعد از این همه سال برای آقا عزت زنده است: «من مادر که نداشتم، پدرم هم فوت کرد، کسی را نداشتم ، شنیده بودم اینجا بیمارستان جذامیهاست، اول رفتم رشت. آنجا یک خانمی بود خدا خیرش بدهد با شوهرش داشت میرفت مشهد. من را زیر چادرش قایم کرد، اینطوری سوار اتوبوس شدم.»
آقا عزت ۶۰ سال پیش با اتوبوس آمد مشهد، خودش را رساند بیمارستان هاشمینژاد و بستری شد، درمان شد. بعد یک روز گفتند: تو سالم شدی ... برو: «به من گفتند دیگر مریض نیستی، من را بیرون کردند. من هم که کسی را نداشتم پول نداشتم، رفتم همینجا در کورهپزخانه کار کردم. بعد هم رفتم بهکده رضوی ...»
عزت هجده ساله بود که رفت بهکده رضوی: «با سی تومان پول و یک پتو رفتم بهکده. بعد دیدم آنجا یک بیابان است، هنوز ساختمان نداشت ... دو سه ماه در چادر ماندم بعد برگشتم مشهد ... آن موقع فرانسویها آنجا بودند به مریضها میرسیدند.»
عزت وقتی برگشت مشهد، معصومهخانم را دید، عاشق شد، ماندگار شد. معصومه خانم هم مثل او مریض بود، از زنجان آمده بود مشهد تا درمان بشود: «ازش خوشم آمد، ازدواج کردیم، همینجا ماندیم ... الان شش تا بچه داریم ... دوتا پسر، چهارتا دختر ...»
بچهها البته سالمند، میراث پدر و مادر به آنها نرسیده: «همهاش نگران بودم بچه هایم مریض بشوند، میگفتم شاید از من و معصومه جذام بگیرند، اما نگرفتند ... سالمند.»
دوتا از پسرها و دوتا از دخترها ازدواج کردهاند، همینجا در خانههای اطراف شهرک، مستاجرند. تهتغاریهای خانه اما دوتا دختر دوقلو هستند که حالا شدهاند عصای دست پدر و مادر. همانها حالا معصومه خانم را از دیروز بردهاند بیمارستان امام رضا (ع): «دست معصومه را دیروز قطع کردند.»
جذام سالهاست از این خانه رفته اما عوارضش هنوز اهالی خانه را راهی بیمارستان میکند: «دست معصومه عفونت کرده بود ... گفتند بهخاطر جذام است ...»
روایت دوم؛ محیاجذام که آمد محیا دست داشت، پا داشت ... جذام که رفت، انگشتهای دست محیا را هم یکی در میان با خودش برد، هر دو پایش را هم برد، از زانو ... حالا محیا مقدسی سالهاست با یک جفت پای پروتزی سنگین این طرف و آن طرف میرود. خانه محیا، یک اتاق جمع و جور است پشت دیوار یکی دیگر از ساختمانهای شهرک جذامیها؛ ترو تمیز و مرتب. با این حال میگوید: «ببخشید اینجا جمع و جور نیست ... کسی را ندارم ... خودم هم چهار دست و پا این ور آن ور میروم، کارهایم را میکنم.»
محیا اهل شیروان است، همین نزدیکیهای مشهد. او هم از بچگی نشانکرده جذام است: «بچه بودم، کار میکردم، خمیر درست میکردم، نان میپختم، یک وقت دیدم دیگر دستهایم جان ندارد. بیحس شدند، گوسفند میدوشیدم دیدم دیگر نمیتوانم، بعد کمکم مریضتر شدم ... دکترها گفتند جذام گرفتی ...»
محیا را برادرش آورده بیمارستان هاشمینژاد. چند سال پیش؟ یادش نیست ... انگشتهای نداشتهاش را میآورد بالا یکییکی میشمارد؛ شاید ۶۰ سال، شاید هم بیشتر ... محیا شوهرش را هم همینجا در بیمارستان هاشمینژاد دیده؛ مردی اهل خلخال که حالا ۲۰ سال است به رحمت خدا رفته.
بچه؟ نه، ندارند ... آه میکشد: «قسمت نشد بچهدار بشوم ... قسمت، تنهایی بود ...»
این را که میگوید، تنهایی میآید و مینشیند کنارش، دست میگذارد روی شانهاش، بغض میشود توی گلویش، اشک میشود توی چشمهایش: «ناشکر نیستم، این هم قسمت من بود ... خدا خواست ... به خواست خدا راضیام ...»
محیا راضی است گله نمیکند اما دلش میخواهد حداقل یک جفت پای بهتر داشت برای بیرون رفتن؛ این پاها موقع راه رفتن خیلی اذیت میکنند: «اول پای چپم را در بیمارستان فردوسی قطع کردند، ۱۵ سال یک پا داشتم باز راحت بودم خودم میرفتم این طرف آن طرف، بعد پای راستم هم عفونت کرد، این یکی را در بیمارستان طالقانی قطع کردند. حالا عاجز شدم ... با این کفشها اصلا نمیتوانم راه بروم ... هر روز میایستم جلوی در خانه تا یکی از همسایهها رد بشود، بگویم اگر تا نانوایی میروی برای من هم نان بخر ...»
درآمد؟ دارایی؟ چیز زیادی ندارد. باز هم دستهای بدون انگشتش را بالا میآورد، میشمرد: «۳۰ تومان بهزیستی میدهد، ۴۵ تومان یارانه، هیچی هم از خودم ندارم ... این اتاق هم مال شهرک است، بمیرم یکی دیگر میآید اینجا ...» همین؟ همین!
روایت سوم؛ اللهکرممرگ اینجا غریبه نیست؛ هرچند وقت یکبار از در اصلی میگذرد، روی موزاییکهای کف حیاط لیلی میکند و خودش را میرساند پشت پنجره یکی از اتاقها ... سرک میکشد داخل اتاق ... مرگ هرچند وقت یک بار میآید و یکی از جذامیها را با خودش میبرد. آخرین بار همین ۴۰ روز پیش بود که آمد تا پشت در اتاق دلبرخانم، در زد، دلبر خانم در را باز کرد ... مرگ او را با خودش برد. اهالی شهرک صبح که بیدار شدند، فهمیدند دلبر هم مرده ... اتاق دلبر اما هنوز خالی است ... شاید یک روز برسد به یک جذامی دیگر، یکی مثل اللهکرم گاوداری که چند سال است از شهرک رفته و یک جایی درکوچههای اطراف شهرک بین خانههای کوچک و به هم چسبیده محله طلاب خانه گرفته، اما هنوز دلش اینجاست. هنوز به اینجا سر میزند ... اللهکرم را وقتی میبینیم که باسهچرخهاش آمده به بقیه دوستانش سربزند ... به بقیه جذامیها.
میگوید بوشهری هستم، اهل بندر گناوه، بلدی؟ سر تکان میدهم که یعنی بله. میگوید: «خیلی وقت است بندر نرفتم، دیگر نه پا دارم نه چشم دارم ... نه دست ... دلم خیلی تنگ شده ...»
اللهکرم ۸۷ ساله است. ۷۲ سال زندگیاش با جذام گذشته: «تازه پانزده ساله شده بودم که من را سنت کردند، بعد گوسفند کشتیم ... بعد از گوسفند مریضی گرفتم. دستهایم باد کرد، دکتر هم آن موقع نبود، پدرم دید خوب نمیشوم من را با لنج فرستاد کویت. آنجا آمریکاییها بودند من را معاینه کردند گفتند تو Lep داری ... Lep همان جذام بود. بعد پرسیدند ایرانی هستی یا عراقی؟ گفتم ایرانی. من را برگرداندند ایران. اینجا کسی تحویلم نگرفت. رفتم خرمشهر، از آنجا رفتم جذامخانه عراق»
اللهکرم دو سال عمرش را درجذامخانه عراق گذراند، بعد دلش تنگ ایران شد، برگشت: «ایران که رسیدم من را فرستادند جذامخانه مشهد.»
جذامخانه مشهد یعنی همینجا ... اللهکرم حالا ۶۸ سال است که اینجاست. همینجا ازدواج کرده و بچهدار شده: «زنم مریض نبود ... اهل تربت حیدریه بود، دوتا بچه برای من زایید، یک دختر، یک پسر ... پسرم مرد، بعد هم زنم مرد، الان فقط همین یک دختر برایم مانده ...»
دنیای جذامیها بزرگ نیست، حتی اگر بیرون شهرک زندگی کنند، اللهکرم ۶ سالی میشود بیرون شهرک جذامیها یک اتاق گرفته و با دخترش زندگی میکند؛ سوالم را تکرار میکند: «چرا توی شهرک اتاق ندارم؟ خب گفتند خوب شدی، برو برای خودت خانه بگیر، من هم رفتم ... اما من جذامم خوب شده، هزارتا مریضی دیگر دارم، قند دارم، تنگی نفس دارم، کپسول اکسیژن باید بگیرم، آب مروارید داشتم، چشمم را عمل کردم کور شد، الان فقط یکیش میبیند ...»
چشمی که میبیند همان چشم چپ است، کوچک و گود افتاده در چین و چروکهای روی صورت اللهکرم.
روایت چهارم؛ گلینباجیگلینباجی اسمش گلینباجی نیست؛ میگوید اسمم را ننویس، نوههایم میبینند ناراحت میشوند. من نگاهش میکنم؛ پیراهن سفیدش را با گلهای ریز رنگی میبینم، اسمش را میگذارم گلینباجی.
جذام روی صورتش حکاکی کرده، لبهایش، گونههایش، چشمهایش، جذام از هرجا رد شده، یک نشانه گذاشته ... حتی حرف زدن گلین باجی هم نشانهای از جذام دارد: «من اهل اردبیلم، دوتا دختر دارم خدا نگهشان دارد، اینها میآیند من را جمع میکنند، حمام میبرند، لباسهایم را میشویند ... خودم دیگر نمیتوانم ...»
گلینباجی ۸۰ ساله، از ۶۸ سالگی اینجاست: «من سالم بودم، چلاق نبودم، مریض شدم گفتند خوره گرفتی ... آمدم مشهد ماندم، همینجا من را شوهر دادند، شوهرم هم خوره داشت. اما بچههایمان سالم بودند. ما همینجا توی شهرک بودیم از اول، یعنی اولش آسایشگاه محرابخان بودیم بعد این شهرک را ساختند...دخترهایم بیرون شهرک مدرسه میرفتند، توی مدرسه اذیت شان میکردند میگفتند پدر و مادرتان نفرین شده اند... ما که نفرین شده نبودیم، فقط خوره به جانمان افتاده بود...»
گلینباجی هر دو چشمش را عمل کرده، لنز گذاشته و با اینحال خوب نمیبیند؛ مدام قربان صدقه ما میرود:« من فدای شما بشوم، من قربان شما بشوم...این همه زحمت کشیدید آمدید اینجا...من خوب نمیبینم از شما پذیرایی کنم...شرمنده شما هستم.»
دفترچه بیمه اش روی تخت است، اعتبارش چندماه است تمام شده، میگوید:« امسال تمدیدش نکردهاند، میگویند باید برویم کمیسیون پزشکی ،بعد که تایید شد مریض هستیم مهر بزنند...اما من پا ندارم خودم بروم...حتی همین حمام را هم باید بمانم تا یکی از دخترهایم بیاید من را ببرد سرکوچه ...»
شهرک جذامیهای مشهد، با ۱۰۰ نفر جمعیت بعد از این همه سال هنوز حمام ندارد، جذامیها برای استحمام باید بروند حمام عمومی سر خیابان وحید. آرزوی گلینباجی این است که حداقل داخل حیاط کنار همان توالتی که بین همه ساکنان مشترک است، یک حمام هم بسازند.
روایت چهارم؛ محمدجذام سالهاست ذهن محمد را میخورد؛ مثل جسمش. هنوز نمیداند چطور مریض شده، چطور بهخاطر جذام از درس و دانشگاه بازمانده ... محمد مقدمی یکی دیگر از ساکنان شهرک جذامیهاست؛ دیپلمه است. سال ۶۴ دانشگاه تهران رشته ادبیات قبول شده اما دکترش به او اجازه خروج از بیمارستان را نداده ...
حسرت این اتفاق ۳۲ سال است که ذهن محمد را رها نمیکند. او را موقع بیرون رفتن از شهرک میبینیم، ظاهرش به جذامیها نمیخورد، به جز یک تاول کوچک سیاهرنگ زیر چشم چپش. میپرسد خبرنگاری؟ بیا درد دل من را هم بنویس ...
درد دل آقا محمد را شما هم بخوانید: «چند سال است میگویند، جذام تمام شده، جذام ریشهکن شده، قبول! اما جذامی که هست، به این جذامی تا روزی که زنده است باید رسیدگی شود ... بهزیستی الان ماهی ۵۰ تومان به ما میدهد که همین را هم این برج، به جای اول برج پانزدهم ریختند ... این دفترچههای بیمه را ببین، بهزیستی برای اینکه تایید کند مهر بزند، اذیت میکند، مگر بیمه سلامت مال ملت نیست؟ مگر جذامی جزو همین ملت نیست؟ من ۳۱ روز مریض بودم اما چون دفترچهام اعتبار نداشت نمیتوانستم دکتر بروم ... قبلا راحت تمدید اعتبار میکردند اما الان میگویند باید بروید کمیسیون پزشکی، معلولیت شما را تایید بکند! ما ۱۰ سال است که تحت پوشش بهزیستی هستیم، دیگر چه چیزی را ثابت کنیم؟!»
آقا محمد دلش حسابی پر است، آنقدر که حرفهایش یکبار نامه شدهاند برای سیدحسن قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت نامهای که همه ساکنان شهرک امضا کردهاند و یکی به نمایندگی از آنها برده بیمارستان ابن سینا، وقتی آقای وزیر در آخرین روز سال ۹۳ به این بیمارستان سرکشی کرده: «گفتیم شاید اینطوری مشکلاتمان حل بشود، اما نامه را بچههای حراست گرفتند و بعد هم زنگ زدند گفتند نامه شما اینجاست ... نامه ما هیچوقت به وزیر نرسید. خیلی دوست داشتیم وزیر میآمد اینجا را از نزدیک میدید. میدید ما اینجا چطور زندگی میکنیم ... میدید جذامیها هنوز زندهاند».
روایت پنجم؛ احدشب و روزش در تنهایی میگذرد، بدون همدم، بدون همصحبت، در یک اتاق سه در چهار با دیوارهایی که جابهجا رنگش پریده ... انتهای اتاق دست راست یک آشپزخانه کوچک است که به زور یخچال ،اجاق گاز رومیزی و سینک ظرفشویی را در خودش جا داده ... این چهاردیواری همه دار و ندار آقا احد است از این دنیای بزرگ ...
آقا احد ۸۲ سالهاست، اهل تبریز. مثل بقیه ساکنان شهرک، جذام گرفته و برای درمان آمده مشهد: «هشت سالم بود مریض شدم، پنج سال هم جذامخانه باباباغی بودم اما خوب نشدم، آمدم اینجا ... دیگر همینجا ماندم، برنگشتم تبریز. الان ۷۰ سال است که اینجا هستم».
آقا احد همینجا با یک زن سالم ازدواج کرده؛ زنی که وقتی فهمیده او جذام دارد با یک بچه طلاق گرفته:« بعد از آن دیگر ازدواج نکردم...دخترم ولی هرچند وقت یکبار بهم سرمیزند...دیشب هم اینجا بود. نوه هم دارم، اما من خانهاش نمیروم، ملاحظه میکنم،مستاجر است، کرایه نشین است، بعدا بهش نگویند چرا پدرت که جذام داشت آمد اینجا...»
آقا احد ۱۵ سال است که دارو نمیخورد، داروی جذام،همان قرصهای زردرنگی که میگوید معجزه میکردند؛همان که حالا چند سال است قطع شده :« وقتی دارو میخوردم دستم بیشتر جان داشت، الان هی خشک میشود،نمی توانم تکان بدهم، انگشتهایم خشک میشود. وقتی دستم جان داشت میرفتم کورهپز خانه کار میکردم الان جان ندارم...کاش دوباره به ما دارو میدادند...»
آقا احد دو هفته پیش وقتی از خواب بیدار شده، دیده مهمان دارد؛ مهمانهایش بچههای خیریه «حافظان مهربانی» بودند. افراد نیکوکاری که چندماهی است به شهرک جذامیها سرمیزنند و به ساکنان شهرک کمک میکنند. مهمانهای آقا احد ، دو هفته پیش برایش جشن تولد گرفتهاند، آقا احد هنوز هم یاد جشن میافتد گریه میکند از خوشحالی:« من تا حالا تولد ندیده بودم... خدا پدرومادرشان را بیامرزد...خدا اجرشان بدهد...»
نوید کوهی، مدیرعامل خیریه حافظان مهربانی که همراه ماست، میگوید:« در این شهرک حدود ۳۰ خانوار زندگی میکنند، شهرک حدود ۱۰۰ نفر جمعیت دارد، اما در کل جذامیهای مشهد ۳۰۰ نفرند، ۲۰۰نفرشان همینجا در خیابانهای اطراف شهرک پراکنده شدهاند و ۱۰۰ نفر هم درحاشیه مشهد زندگی میکنند که ما سعی میکنیم همه آنها را پوشش بدهیم.»
او حالا تک تک بچههای اینجا را میشناسد، با همه خوشوبش میکند و روبه ما میگوید:« بحث کمبود مواد غذایی اینجا خیلی مطرح است، بهخاطر همین سعی میکنیم به کمک خیرین به اینها در تهیه مواد غذایی کمک کنیم، اما یک مبحث درمانی هم وجود دارد ، چون اکثرشان بیمه ندارند و نمیتوانند بهخاطر هزینههای درمانی به پزشک مراجعه کنند،بهخاطر همین سعی میکنیم با کمک خیرین یا هزینههای درمانیشان را بدهیم یا آنها را به پزشکهای نیکوکار و خیر معرفی کنیم.»
بچههای خیریه حافظان مهربانی، وقتی درخیابانهای شهرک قدم زدهاند ، تنهایی ساکنانش را هم دیدهاند؛همین است که حالا هرچند وقت یکبار برای جذامیها جشن تولد میگیرند تا یکجوری این تنهایی پر شود؛ این سکوت یکجوری شکسته شود.
سکوت اما از در و دیوار شهرک جذامی ها بالا میرود. آنطرف دیوارهای این شهرک، مشهد است؛ آدمهایش سالم هستند، میآیند، میروند، کسی از دیدن شان رو برنمیگرداند، کسی با انگشت نشانشان نمیدهد، آن طرف این دیوارها، زندگی به سریعترین شکل ممکن جریان دارد، اینجا اما زمان از حرکت ایستاده است، عقربهها به وقت جذام درجا میزنند.
منبع: فردا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۰۸۱۰۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تأمین برق، چالش جدی شهرکهای صنعتی
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، شبکه خبر در برنامه بالاتر با موضوع زیرساختهای شهرکهای صنعتی میزبان آقای روح الله ابراهیمی، معاون فنی سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران، آقای ولی پور، مدیرعامل شهرک صنعتی شمس آباد و آقای حسن محمدعلیزاده، رئیس هیئت مدیره شهرک صنعتی هشتگرد (ارتباط تصویری) بود.
سؤال: در سراسر کشور چقدر این مواد قانونی که تکلیف شده است به وزارتخانههای مختلف که بیایند این زیرساختها را آماده کنند، رعایت شده است؟
ولی پور: موضوع برنامه درخصوص زیرساخت شهرکهای صنعتی است، یک مقدمهای درخصوص زیرساخت شهرکهای صنعتی عرض کنم. زیرساخت در شهرکهای صنعتی به طور کلی دو بخش است، زیرساختهایی که متولی ایجاد آن شرکت شهرکهای صنعتی و در رأس آن سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی هستند، دسته دوم زیرساختهایی هستند که توسط وزارتخانههای دیگر و دستگاههای مرتبط با موضوع وظیفه تأمین آن را دارند. درخصوص بحث اول، که زیرساختهایی که باید شرکت شهرکهای صنعتی در شهرکها ایجاد کند، دوستان براساس برنامه عملیاتی که دارند، یک برنامه زمانبندی دارند، حسن آن این است که از صفر تا صد کار در حیطه اختیارات خودشان است، یعنی لازم نیست بروند و از دستگاه دیگری و از جای دیگری مجوزی بگیرند، براساس آن برنامهای که تدوین کرده اند، هر ساله یک برنامه تهیه میکنند و بخشی از زیرساختهایی که در تعهدشان است، ایجاد میکنند. در این موضوع بنده نمیگویم موضوع مطلوب است، کمبودهایی است که در ادامه عرض میکنم، ولی بدانید نظامند است، یعنی فرد پاسخگو است، میتوانیم مراجعه کنیم و جلسه برگزار کنیم و مطالبه گری کنیم. نکته دوم زیرساختهایی است که توسط ارگانهای دیگر، یعنی خود شرکت شهرکهای صنعتی که یک شرکت خدمات رسان است، خدمات گیر است مثل تأمین برق، مثل تأمین گاز، مثل دسترسی به شهرکهای صنعتی باید ارتباط بگیرد با سایر ارگان ها. در این موضوع عمده چالشی که در شهرکهای صنعتی است، در این بحث است، یعنی نهاد پاسخگویی نیست، کسی نیست که پاسخگوی این موارد باشد.
سؤال: یعنی خود شهرکهای صنعتی که متولی شهرکها
ولی پور: اینها هم پیگیری میکنند ولی تأمین برق، وزارت نیرو متولی تأمین برق کشور است در حوزههای مختلف. مصداقی بحث را ببریم، در شهرک صنعتی شمس آباد که قدمت آن برمی گردد به سی سال گذشته، از زمان تأسیس شهرک صنعتی تاکنون، در شهرک وزارت نیرو نزدیک به ۶۰۰ مگاوات برق را به مردم فروخته است، تعهد ایجاد کرده است، پول آن را از مردم دریافت کرده است. براساس آخرین گزارشی که من از خود دوستان گرفته ام، ظرفیتی که الان ایجاد شده است چیزی حدود ۲۵۰ مگاوات است یعنی ۵۰ درصد تعهدشان را هنوز نتوانسته اند تأمین کنند. موضوع اینکه پول گرفته است، یک قراردادی بسته است با سرمایه گذار و فعال صنعتی، آنها تعهدات را انجام داده اند، دوستان تعهدشان را انجام نداده اند، هیچ جایی هم پاسخگو نیست، دستگاه نظارتی باید ورود کند و این بحث را روشن کند. دوستان پیگیر بودند که بیایید و بروید سرمایه گذاری کنید، گفتیم ما سرمایه گذاری مان را کرده ایم. پیشنهاد بنده این است که در همین تأمین برق، دوستان یک ظرفیتی را ایجاد کرده اند و یک تعهد مانده دارند، تعهد مانده شان را ورود کنند، بدهند به خود صنعتگرا، خودشان بروند نیروگاه بزنند، برق شهرک را تأمین کنند و از این منجلاب و گرفتاری نجات پیدا کنند، واقعاً این یک چالش جدی است. اگر در شهرک بروید و از هر صنعتگری که بپرسید مشکل اصلی شما چه است، بحث تأمین برق، قطعیهای برق، و در ادامه عرض میکنم.
سؤال: چقدر قطعی برق داریم؟
ولی پور: قطعی برق نظامند در زمان اوج مصرف بار که معمولاً از نیمه خرداد شروع میشود و تا اوایل مهرماه این موضوع ادامه دارد، سال گذشته دو روز در هفته.
سؤال: چه روزهایی؟
ولی پور: بستگی به برنامه زمانبندی دارد که به ما میدادند. مثلاً دوشنبهها و چهارشنبهها شهرکی مثل شمس آباد قطع میشد، شهرکی مثل عباس آباد سه شنبهها و پنجشنبهها قطع میکردند. دو روز در هفته واقعاً فاجعه برای شهرک و واحد صنعتی ایجاد میکند، این برنامه ریزی به جا، یکسری قطع برقهای ناگهانی دارند که آن بدتر است.
سؤال: چه مقدار قطع برق ناگهانی داشته اید؟
ولی پور: سال گذشته قبل از اینکه این برنامه روتین شود، حدوداً ۱۰، ۱۵ روز ناگهانی بود. مثلاً در شهرک شمس آباد یک بحرانی هم ایجاد شد در تأمین برق شهرک، ما پیشواز رفتیم نزدیک به ۲۵ روز زودتر رفتیم به استقبال این برنامه زمانبندی که ایجاد کردند. نکته دیگر اینکه قطعی برق ناگهانی خسارت وحشتناکی به ماشین آلات و دستگاههای واحدهای صنعتی وارد میکند.
سؤال: منظور شما این است که بدون هماهنگی با شما؟
ولی پور: بله دستگاه است، ماشین زیر بار است، خسارت به آن وارد میشود. موارد خاصی را باید بگویم، کارخانه داری که بوده است که کوره اش ریخته است، نزدیک به ۵۰۰ میلیون و ۱ میلیارد خسارت به او وارد شده است. از همه بدتر افت ولتاژ فاجعه بعدی است که در بحث برق در شهرکها اتفاق میافتد.
سؤال: چقدر این زیرساختها را پیگیری کرده اید، مشکلاتی را که هنوز میگویند وجود دارد، چقدر پیگیری کرده اید و به کجا رسیده است؟
ابراهیمی: نکاتی را آقای مهندس به درستی اشاره کردند، آن قسمت از تعهداتی که ما خودمان میتوانیم انجام بدهیم در شهرک، تقریباً براساس برنامه زمانبندی ما نیازهای واحدهای صنعتی را برطرف کرده ایم.
سؤال: گفتند که مطلوب نیست؟
ابراهیمی: در مجموع به نظر بنده مطلوب است، یعنی آن قسمتی که وظیفه ذاتی شهرک صنعتی است، به اعتقاد بنده، مطلوب است، اما یک بخشی از کار مشترک است با وزارت نیرو و شرکت ملی گاز و سازمان آب منطقه ای، بله آن قسمتهایی که ما به تنهایی نیستیم و در سایر دستگاههای خدمات رسان دارند فعالیت میکنند، بله در برخی از شهرکها و استانهای ما درست است و ما تا فاصله و تا آن میزان مطلوب فاصله جدی داریم.
سؤال: چند تا از شهرکها در این گزارشی که میدهید را شامل میشوند؟
ابراهیمی: ۸۶۰ شهرک و ناحیه صنعتی در کشور داریم که در آن واحد صنعتی مستقر است. از این مجموع اصطلاحاً میگوییم شهرک تقاضا محور و شهرک غیر تقاضا محور، تقاضا محور یعنی اینکه زیرساختهای آن مناسب است، واحدها در آن مستقر هستند و تقاضای استقرار جدید دارند که تقریباً یک عددی بیش از نیمی این شهرکها در زمره شهرکهای تقاضا محور هستند. یعنی خدمات زیربنایی اولیه با همکاری دستگاههای خدمات رسان ایجاد شده است. همین شمس آباد که مثل زدند، یکی از شهرکهای خوب کشور است، درست است در زمینه برق کاستی و کسری داریم، من این را قبول دارم، توسعه پستهای برق در سالهای گذشته انجام نشده است، ولی شهرکهای صنعتی فی النفسه کار خودش را انجام داده است، رفته است توافقنامه پست را با وزارت نیرو منعقد کرده است، به تعهدات مالی اش عمل کرده است. یک نکتهای را توجه داشته باشید، پست برق که یک کار تخصصی است، اگر قرار است همه فعالیتهای دستگاههای خدمات رسان را شهرکهای صنعتی انجام بدهند، هم کار برق و هم کار آب و هم کار گاز را انجام بدهیم. در داخل شهرک ما انجام خواهیم داد، اما اینکه قانون گفته است تا درب ورود شهرک، برعهده دستگاههای خدمات رسان است. وزارت نیرو مکلف است پستهای برق را احداث کند، خطوط انتقال برق را بیاورد، بحث آب را تا ورودی شهرک انتقال بدهد، شرکت گاز به همین ترتیب. دستگاههای خدمات رسان البته این را هم خارج از انصاف صحبت نکنیم، آنها هم مشکلاتی دارند، اخیراً جسلهای داشته ایم با توانیر، ما ۱۲۴ تفاهم نامه در سطح کشور داریم، حدود ۵ هزار مگاوات به ظرفیت برق شهرکهای صنعتی اضافه میشود، از سال ۱۴۰۰ این تفاهم نامهها منعقد شده است و برخی هم اواخر سال ۱۴۰۲، برخی مصوبات سفر ریاست محترم جمهوری بوده است، حدود ۱۲۴ موافقتنامه در حدود ۵ هزار مگاوات برق به ظرفیت شهرکهای صنعتی کشور اضافه میشود. عدد اولی توافقنامه ها، در زمان عقد تفاهم نامه حدود ۹ و ۲ دهم همت بوده است مجموع اینها، الان با توجه به افزایش تورم و اتفاقاتی که افتاده است، تکمیل این پستها عدد بالاتری را میخواهد، برخی از تجهیزات ممکن است که نیاز به واردات از خارج از کشور داشته باشد که در داخل نشود تولید کرد، بخش زیادی هم میشود خود همین موضوع این عدد اگر بخواهد به روز شود شاید عدد خیلی درستی باشد و در سقف بودجه این وزارتخانهها نگنجد. یک بخشی از این از این بابت است که آن دستگاههای خدمات رسان به دلیل عدم اعتبار، نمیتوانند آن خدمات را به واحدهای صنعتی بدهند.
ولی پور: آقای ابراهیمی، فرمایشات شما را کامل و دقیق گوش کردم، بحث اینکه دستگاه دولتی اعتبار ندارد، آن موضوعی است که مشکل باید خودش برود. به صورت شفاف خدمت شما عرض کردم، انتظار بنده بعنوان نماینده صنعتگران، سازمان صنایع کوچک به این بحثها ورود کند، در جاهایی که دارد تصمیم گیری میشود. در شهرکی مثل شهرک شمس آباد، ۶۰۰ مگاوات برق فروخته شده است و پول گرفته اند یعنی من صنعتگر تعهد خودم را انجام داده ام.
سؤال: آقای ولی پور، هزینه اش چقدر؟
ولی پور: هزینه اش طی سالها و متناسب با آن سالها بوده است. ایراد کار جای دیگری است، شرکت شهرکهای صنعتی و دستگاههای خدمات رسان دولتی، متناسب با زمان پولی را که دریافت میکنند، این پول را ارزش را با تورمی که اتفاق میافتد را از دست میدهد و از آن طرف تعهدات شان میماند. ما آمدیم یک موضوعی را کمک کردیم با همکاری سازمان صنایع کوچک، رفتیم زمانی که لایحه اصلاح قانون مالیات بر ارزش افزوده در مجلس داشت بررسی میشد، آنجا پیشنهاد دادیم که شهرکهای صنعتی که الان شده است کانون درآمد دولت، مالیات واحدهای صنعتی، به موقع توسط دولت اخذ میشود، آنجا یک درصد از این ارزش افزودهای که از واحدهای صنعنتی اخذ میشود برای دو منظور، نه فقط صرفاً بحث نوسازی با زیرساخت ها، برای تکمیل تعهدات سازمان صنایع کوچک که در زمان و به موقع نتوانسته است آنها هم نتوانسته اند در زمان، چون احداث یک شهرک زمانبر است و در طی یکسال که اتفاق نمیافتد، در حداقل دو سه سال، آن پولی را هم از واحدهای صنعتی گرفته اند، ارزش اش را از دست داده است. ما برای جبران تأمین منابع مالی این پیشنهاد را دادیم، متأسفانه این طرح در دولت تصویب نشد، از طریق سازمان صنایع کوچک پیشنهاد شد ولی در دولت تصویب نشد. اگر اتفاق افتاده بود هم شرکت شهرکهای صنعتی آن بخشی از تعهدات مانده شان که هنوز تکمیل نشده است، در بحث تأمین آب شهرک، اول گزارش آقای محمدزاده، یک اطلاعاتی دادند که در شهرک صنعتی ما تعهدمان این است که به قول معروف، ۳ دهم لیتر در ثانیه آب کنیم، ۲۵۰ متر مکعب گاز برای هر هکتار و برای هر شهرک تأمین کنیم، این در شهرکها متناسب با رشدشان تأمین نشده است. اطلاعات دقیق شمس آباد را عرض میکنم، شمس آباد فاز عملیات اش چیزی حدود هزار و ۷۰۰ هکتار است، با همان نرم اگر بخواهند محاسبه کنند، چیزی در حدود ۳۰۰ لیتر حداقل باید آب برای آن تأمین شود. الان منابع آب ما چیزی در حدود ۱۵۰ متر است البته پروژههایی دارند کار میکنند ولی این پروژهها هنوز به نتیجه نرسیده است. آن چیزی که بنده عرض میکنم مطلوب نیست، نکاتی است که باید روی آن برنامه ریزی کنند.
ابراهیمی: آقای ولی پور، درخصوص آب اجازه بدهید نکتهای را بگویم، ببینید بحث آب البته من باید بگویم تغییر سیاست بخشی اش در دولت است، ممکن است در وزارت صمت باشد که ما موافق این قصه هستیم، بخشی اش خارج از وزارتخانه ما است. ببینید مستحضرید سهم بخش صنعت حداقل در شهرکهای صنعتی ۲ درصد از مجموع آب، ۸ درصد خدمات، ۹۰ درصد بخش کشاورزی است. قرار بود در افق ۱۴۰۴ سهم آبی بخش صنعت، از عدد ۲ بشود عدد ۴ درصد، یعنی اگر این اتفاق میافتد حتماً یک انقلابی در بخش صنعت رخ میداد. نه تنها سیاستهایی که از سمت وزارت نیرو ابلاغ شده است، این موضوع را نه تنها افزایش نداده است بلکه تعدیل کرده است. ما روی صحبت مان هم با وزارت نیرو است یعنی اینجا ما سمت شما هستیم و هم با وزارت جهاد کشاورزی است. الگوی کشت قاعدتاً باید عوض شود در برخی از مناطق، بهره وری آب در بخش کشاورزی باید افزایش پیدا کند. یعنی از محل صرفه جویی آب در بخش کشاورزی، نیاز بخش صنعتی کشور تأمین میشود.
ولی پور: آقای ابراهیمی، اصلاً بحث همین است، ببینید اتفاقی که در سال گذشته در قانون بودجه اتفاق افتاد واقعاً فاجعه بود. آقای مهندس ابراهیمی اشاره کردند، سهم بخش صنعت از مصرف آبهای شیرین ۲ درصد است، متأسفانه هرگونه اعمال محدودیت و به قول مدیریت بخش صنعت...
ابراهیمی: همه اش هم شیرین نیست، سرجمع ۲ درصد.
ولی پور: یک نکتهای عرض کنم، شهرک صنعتی شمس آباد با ۱۵۰ لیتر آبی که به آن تخصیص داده اند، خروجی آن ۴۵ هزار نفر اشتغال ایجاد شده است. ما در شهرک صنعتی شمس آباد میگویم مطلوب نیست، آب هنوز جیره بندی میشود، ما در ۲۴ ساعت، ۱۲ ساعت آب را نمیتوانیم برای واحدهای صنعتی مان تأمین کنیم. عرض بنده این است، چرا بخش صنعت شده است سیبل، در قطعی برق شده است سیبل، در مدیریت مصرف آب هم شده است سیبل، این درست نیست، سهم بخش کشاورزی ۹۸ درصد است. بنده همه فرمایشات شما را قبول داردم، انتظار دارم در بزنگاهها و در جاهایی که تصمیم گیری میشود، در کمیتههایی که از شما دعوت میشود باید بروید و جدی از این مسئله دفاع شود، نه فقط در مجلس تصویب شود، باید قانون شود.
ابراهیمی: این مورد بنده عین تبصره ۸ قانون بودجه سال ۱۴۰۲، فرمایش شما درست است، گفته است که آب بخش صنعت باید جایگزین شود به آب پساب، ما به نیابت از واحدهای صنعتی، ساعتها در کمیسیونهای مختلف رفته ایم و بحث کرده ایم، آن بخشنامهای که از طرف وزیر محترم نیرو ابلاغ شد، این موضوع تا حدودی مرتفع شد.
ولی پور: مرتفع نشده است، دیروز داخل نامه زدند کل پروانه چاههای ما را باطل کردند. ما همین امروز پیگیری کردیم میگوید فرآیند صدور مجوز شما چیزی در حدود دو ماه سه ماه چهار ماه است.
ابراهیمی: اولاً ما به همکاران وزارت نیرو گفته ایم همه شهرکها یک بخشی که آبی که مصرف میکنند آب شرب است، آب نیروی انسانی که نمیتواند آب غیرمتعارف باشد، دوم بخشی از تولیدات شهرک اساساً از آب با منشأ پساب ولو اینکه تصفیه شده باشند را ندارند، مثل آرایشی، بهداشتی، غذایی، دارویی، یک بخش دیگر از صنعت میشود میتوانند از این آب استفاده کنند. نکته بعدی که واحدهایی که در شهرکهای صنعتی مستقر هستند عمدتاً واحد کوچک و متوسط هستند، نیاز آبی شان حداقلی است، ما در همین بخشنامهای که توسط وزیر محترم نیرو انتهای سال ۱۴۰۲ ابلاغ شد، گفتیم واحدهایی که بالای ۳۰۰ هزار مترمکعب در سال مصرف دارند، حدود ..
ولی پور: واحدهای بزرگ در شهرک صنعتی نیستند.
ابراهیمی: بله نیستند. واحدهای بزرگ توان مالی دارند میتوانند. البته این را هم بگوییم بالاخره بخش صنعت و صنعتگران ما آدمهای هوشمند هستند و فوق العاده آدمهای اقتصادی و ارزش داشته هایشان را میدانند. آب را شما اشاره کردید، بیشترین ارزش افزوده آب شاید در بخش صنعت است، به ازای هر یک لیتر آبی که در شهرکهای صنعتی تأمین شده است، متوسط ما در استانهای مختلف از ۵۰ شغل داریم تا ۱۵۰ شغل، همین را مقایسه کنید با بخش کشاورزی و بخش معدن. میخواهم بگویم این اتفاق افتاده است.
ولی پور: هدف بنده مجلس است در این قصه، مجلسی که قانون بودجه را تصویب میکند، نمیدانم در کدام کمیسیون کارشناسی شده است، که بحث آب شهرکها باید نظامند شوند، جایگزین شود. ایشان فرمودند در شهرک یک صنعت خاصی نیست، ما صنایع غذایی، دارویی داریم یک شبکه آب هم است، همه از آن شبکه استفاده میکنند و آبرسانی انجام میشود. در این قصه بحث این است که هر سیاستگذاری و هدفی که است، بخش صنعت را هدف قرار ندهند.
سؤال: از آقای علیزاده بپرسیم که اوضاع زیرساخت هایشان چطور است، چقدر شرایط را مطلوب میبینند، چون آقای ابراهیمی اشاره کردند در اکثر شهرکها وضعیت خدماتی زیرساختی که راجع آنها صحبت میکنیم مطلوب است. آقای علیزاده این اتفاق در شهرک صنعتی شما افتاده است، مطلوب است یا خیر؟
علیزاده: مشخصات کلی شهرک هشتگرد را عرض کنم، ما در شهرک صنعتی غیر دولتی هشتگرد، کار کرده ایم که تا الان که با شما صحبت میکنم شاید ۷۰ یا ۸۰ درصد مشکلات زیرساختی مان را خودمان حل کرده ایم.
سؤال: آقای علیزاده، یعنی بدون اینکه دستگاه دیگری کمک کند و وظایف اش را انجام بدهد، خودتان انجام داده اید، یا نه در همکاری با هم این اتفاق افتاده است؟
علیزاده: شهرک صنعتی هشتگرد پس از تشکیل شهر جدید هشتگرد تصمیم به احداث آن گرفته شد حدود سی سال پیش و به نام ناحیه اشتغال خوانده شد. قرار بوده است که واحدهایی که میخواهند از شعاع ۱۲۰ کیلومتری تهران خارج شوند و آلاینده نباشند از نظر زیست محیطی، بیایند و آنجا مستقر شوند. درحقیقت شهرک ساز هم شرکت عمران شهر جدید هشتگرد بود. در یک مساحتی حدود ۲۵۰ هکتار که الان دیگر توسعه هم ندارد باید این شهرک را احداث میکرد که بعداً شد ناحیه اشتغال و بعد حدود ۱۲ سال پیش از مجوزی که ما از شرکت شهرکها گرفتیم، شدیم شهرک صنعتی غیر دولتی هشتگرد. واقعیت اینکه همانطور که دوستان هم اشاره کردند، آن موقع شرکت شهرکهای صنعتی نبود، شهرک ساز که شرکت عمران شهرک جدید هشتگرد وزارت مسکن و شهرسازی، الان مستندات آن است، هیچ کدام از این زیرساختها را فراهم نکرد. نه قطعه بندی درستی انجام داده بود، نه شبکه آبرسانی درستی داشت، نه شبکه برق درستی داشت، حتی آن موقع برق اش را با هزینه کسانی که رفته بودیم آنجا از طاووسیه با هزینه خودمان تقبل کردیم و در بحث چاه، چهار چاه عمیق بود که این چاه عمیق مشترک بود بین شرکت شهرک صنعتی و شهر جدید هشتگرد، از یک منبع اینها تغذیه میکردند. طبیعتاً از همان اول مصرف کننده خانوار اولویت داشت از دید اینها و همین مشکلات وجود داشت که تقریباً ۱۲ سال پیش که شرکت شهرکهای صنعتی آمد ما را غیر دولتی اعلام کرد و مجوز فعالیت مستقل به ما دادند این حرکت جهشی ما از آنجا آغاز شد.
سؤال: آقای علیزاده، الان به لحاظ زیرساختی چالشی دارید، آب، برق، گاز، ارتباطات؟
علیزاده: بعد از آن مجوزی که اخذ کردیم ما دو کار را همزمان شروع کردیم که از زیر بلیت شهرداری بیرون آمدیم و خودمان مستقل شدیم دو کار را شروع کردیم. بحث اول اینکه گفتیم شهرک ساز که شرکت عمران جدید هشتگرد بود چه تعهداتی اینجا داشته است و انجام نداده است، وکیل گرفتیم، کارشناس رسمی دادگستری گرفتیم، یک دو سه چهار، عنوان کردیم و در مراجع قضائی طرح دعوا کردیم که اینها شهرک ساز این تعهدات را داشته است، باید به نفع واحدهای تولیدی انجام میداده است ولی انجام نداده است شاید تا الان هم ادامه دارد و دو بار محکوم شده اند و حدوداً ۲۰ میلیارد تومان باید خسارت وزارت مسکن و شهرسازی و شرکت عمران باید به ما بپردازند. اما نکته دوم، آمدیم واحدهای تولیدی مان را در مجمع عمومی شهرک جمع کردیم، واقعیتها را بیان کردیم، گفتیم این واقعیت ما مشکل تأمین آب داریم، مسئله اصلی که دوستان هنوز اشاره نکرده اند، مسئله فاضلاب شهرکهای صنعتی است، چون در این مدت نه تنها واحدهای آلاینده را به هشتگرد آورده اند، جنرال پروپوس بود، یعنی همه جور صنایع آمد آنجا، از صنایع کاغذ گرفته، شیمی گرفته، فلزکاری، همه جور صنایع به آنجا آمدند. با مجمع مان درمیان گذاشتیم و گفتیم ما باید ضمن اینکه مطالبات شما را از شهرک ساز و حاکمیت درخواست کنیم و پیگیری میکنیم اگر میخواهیم روی پای خودمان بایستیم باید خودمان سرمایه گذاری کنیم. همین الان که بعد از ۱۲ سال مستقل شده ایم مشکل آب را برطرف کرده ایم و هر دو چاه عمیق با ۷۰ لیتر در ثانیه را دراختیار گرفته ایم. با زدن یک منبع ۲ هزار مترمکعبی خودمان را از شهر جدید هشتگرد جدا کرده ایم، خودمان هزینه کرده ایم، در بحث تصفیه خانه مدرنترین تصفیه خانهای که فاضلاب ما را به یک خروجی کشاورزی خیلی عالی تبدیل میکند، تقریباً از سه سال پیش ..
ابراهیمی: در زمینه آب یک نکتهای بگویم، صرف نظر از این که این آب تأمین شده یا نشده آن چیزی که ما واقعاً از واحدهای صنعتی درخواست داریم، ما پیگیری خودمان را انجام میدهیم، آن وظیفهای که داریم حتماً دنبال میکنیم، حتماً این مطالبه گری را از وزارت نیرو که به نیابت از شما خواهیم داشت، البته ما همکار هستیم در دولت ولی این پیگیری را خواهیم کرد، اما نکتهای که میخواهم عرض کنم ببینید ما آن قسمتی که شهرک دچار چالش آب است معمولاً برای واحدهای پرمصرف است یعنی واحدهایی که بالاخره آب در چرخه تولیدشان مؤثر است، تقاضایی که داریم حتماً حتماً از سیستمهای بازچرخانی استفاده کنند.
ولی پور: این اتفاقات افتاده است، در فرمایشاتتان فرمودید صنعتگران آدمهای فرهیخته، هوشمند و دنبال تکنولوژی روز هستند، این اتفاقات میافتد، این اتفاقات افتاده.
ابراهیمی: اگر این اتفاق تدوام داشته باشد آن نیاز به حداقل میرسد ولی اگر مثل گذشته، شما مستحضرید بخشی از تأمین آب ما از منابع آب زیرزمینی است، نزولات جوی کاهش پیدا میکند، سطح آب زیرزمینی پایین میرود و مشکلات دیگر.
ولی پور: در این حوزه این فرمایش شما و مدیریتهایی که باید اعمال شود عرض کنم ما بهترین به نظر من مدیریت منابع آب در بخش شهرکهای صنعتی اتفاق افتاده است، عرض کردم شهرکی مثل شمس آباد با وسعت بالغ بر ۲ هزار و ۸۰۰ هکتار با ۱۵۰ لیتر در ثانیه هزار و ۸۰۰ واحد صنعتی فعال نزدیک ۴۵ هزار کارگر شاغل در شهرک ۲۰۰ هکتار فضای سبز روپا این شهرک بهترین جای دیگر مدیریت نمیشود. من عرضم این است که در بحث آب دیدگاه دولت نسبت به مدیریت مصرف آب واحد صنایع که زوم کنند روی ۲ درصد باید این اصلاح شود نه تنها دولت، مجلس محترم باید ورود کند، من از مجلس انتظار نداشتم که در قانون بودجه ۱۴۰۲ چنین مصوبهای بگذارد که منابع آب شهرکها را بیایند کات کنند بروند پساب برای آنها تأمین کنند، اصلاً امکان پذیر نیست درست است که اصلاح شد با زحمات شما ولی دیدگاه نه در مجلس اصلاح شده و دیدگاه در دولت هم واقعاً اصلاح نشده است.
ابراهیمی: من میخواهم بگویم دولت نگاهش این است که شما بهره وری آب را بیش از ...
ولی پور: واقعاً این اتفاق افتاده حالا من مصداقی شهرک خودمان را مثال زدم، بله فرمایش شما که باید مدیریت انجام شود درست است. نکته بعدی که در بحث برق من فراموش کردم بحث کمبود برق و ناترازی مال امسال و پارسال و اینها نیست این موضوع از ۱۰ سال گذشته اتفاق افتاد آن موقع اعتراضات زیاد بود، صنعتگران مراجعه میکردند، بحثهای زیادی میشد، در مجلس یک قانونی گذرانده شده که من الان قانون را آوردم خدمتتان تحت عنوان قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار ماده ۲۵ این قانون سال ۹۰ ابلاغ شده است، من خیلی برایم جالب است این قانون ۹ سال است از ابلاغش میگذرد نه کسی، نه دستگاه نظارتی، وزارت نیرو راجع به این بندهای قانونی از آنها سوال نکردند شما چه اقدامی انجام دادید، من عین ماده اش را قرائت میکنم خدمتتان، عین ماده که نه یک کلمه پس و پیش باشد که دوستان بگویند نظر خودش است من عین مادهای که در قانون آمده قرائت میکنم.
گفتند در زمان کمبود برق، گاز یا خدمات مخابرات واحدهای تولیدی، صنعتی و کشاورزی نباید در اولویت قطع برق، گاز یا خدمات مخابراتی باشند و شرکتهای عرضه کننده برق، گاز و خدمات مخابرات موظفند هنگام عقد قرارداد با واحدهای صنعتی وجه التزام وجه برق را در قراردادشان بیاورند ولی این اتفاق نیفتاده. نکته جالب این است خیلی جالب گفته شرکتهای عرضه کننده خدمات مکلفند خسارت پرداخت کنند، چه کسی اصلاً این موضوع را بررسی کرد، من انتظارم است که سازمان صنایع کوچک درست است بدنهای از دولت است به عنوان نماینده صنعتگران...
ابراهیمی: ما موافق ماده ۲۵ هستیم و قبول داریم.
ولی پور: اینجا هیچ بازخواست نشده، سالانه چقدر خسارت به واحدهای صنعتی وارد میشود. من فقط یک نکته اش را میگویم، سال گذشته ما جمع کردیم هفتهای دو روز بود هفتهای دو روز سرجمع چهار ماه هر هفته ۸ روز در ماه چهار ماه این اتفاق افتاد تقریباً ۳۰ روز یعنی یک ماه در سال واحدهای صنعتی به علت بی برقی کارشان تعطیل شده بود و یک جلسه خدمت رئیس کل بازرسی کل کشور بودیم که آنجا عرض کردم فقط یک نکته در شهرکی مثل شمس آباد هزینه پرداختی کارفرماها به کارگرانی که کار نکردند برایشان فقط یک نکته چیزی حدود ۶۰۰ میلیارد تومان بود فقط همین یک نکته حالا عدم النفعشان به کنار، تعهداتشان به طرف فروشندگانشان به کنار، باید مطالبه گری شود، ما انتظار داریم ما هستیم، حتی بعضی از دوستان مراجعه میکنند به آنها گفتم شما بروید شکایت کنید اینجا قانون است چه طور سازمان امور مالیاتی واحد صنعتی وقتی یک جایی را میکشد میرود حسابش را مسدود میکند، ممنوع الخروجش میکند این هم قانون مصوب مجلس است، دستگاه نظارتی ورود کنند برای یک بار ممیزی کنند وزارت نیرو چقدر برق فروختید، چقدر ایجاد کردید، چقدر تعهد مانده دارید.
سوال: یک آماری ۸۶۰ شهرکی که داریم فرمودید بیش از نیمی از آنها الان وضعیت شان مطلوب است یک بررسی تفکیکی و یک گزارشی دارید که ارائه کنید چند تا از آنها مشکل آب و برق و گاز و ارتباطات دارند؟
ابراهیمی: ما در خود ۸۶۰ شهرک و ناحیه صنعتی سال گذشته شناسهای که شهرکهایی که دارای تنش آبی هستند، تنش برقی هستند همین الان نیاز آبی یا برقی دارند تقریباً به ترتیب الان آمار دقیق در ذهن ندارم ولی تفکیک شده که کدامیک از شهرکهای ما همین الان نیاز آبی یا برق دارند برای برخی هم راهکار داریم. در حوزه آب که بالاجبار که باید از آب خاکستری استفاده کنیم، بازچرخانی ما پساب تصفیه خانه فاضلاب شهری را داریم میخریم میبریم شهرکها را تصفیه میکنیم، تصفیه ثانوی حداقل این است که در فضای سبز و بخشی از صنعت قابل استفاده است.
در خصوص برنامههای ما بالاخره بحث ناترازی برق اجتناب ناپذیر است، سرمایه گذاری در نیروگاه انجام نشده برخی از بخش اعظمی از تولید برق در کشور نیروگاههای برق آبی هستند ارتباط مستقیم با نزولات جوی دارند، بارش کم شود تولید برق هم کاهش پیدا میکند پس یک چیز اجتناب ناپذیر است، با این مسئله چه باید کرد.
ولی پور: من پیشنهاد دادم خیلی پیشنهاد واضحی دادم خدمتتان، شما به عنوان نماینده سازمان یک شهرک مصداقی خدمتتان عرض کردم شهرک شمس آباد ۶۰۰ مگاوات فروش رفته ۳۰۰ تا تأمین شده آن ۳۰۰ تا مانده پولش را دولت گرفته است یا نه. من نیامدم که فقط انتقاد کنم عرض بنده این است که اصلاً دیگر ادامه کار را انجام ندهد، همان مانده تعهداتش را بیاورد واگذار کند به بخش خصوصی پولی که از آنها گرفته برگردانده خودشان دولت تسهیل گری کند همین کاری که جنابعالی ارزنده هم است الان دارید در شهرکها انجام میدهید احداث نیروگاه خورشیدی، این کار اتفاق بیافتد چه دلیلی دارد پول از مردم پس بگیرد هیچ منت هم سر مردم نگذارد، این اتفاق اگر بیافتد بخش عمدهای از مشکلات حل میشود، شهرکی مثل شمس آباد در بخش در زمان اوج مصرف کمبود انرژی چیزی در حدود ۲۰ - ۳۰ مگاوات است، ۲۰ - ۳۰ مگاوات برای شهرک صنعتی احداث اش من فکر نکنم زیاد مشکل باشد، من با واحد صنعتی صحبت میکنم میگوید من به عنوان سرمایه گذار آمدم شهرک صنعتی رفتم قرارداد بستم دولت مکلف است برای من تأمین کند، حرفش درست است یک قرارداد حقوقی است تعهداتش را انجام داده آن هم باید انجام دهد، ما پیشنهاد دادیم دوستان میگویند دولت آن سهم ما را حتی در قالب وام به ما بدهد نمیخواهیم اصلاً پولمان را به ما برگرداند ما برویم نیروگاه احداث کنیم خودمان برق مان را تأمین کنیم.
سوال: در دستور کار شما است چنین کاری؟
ابراهیمی: در حال بررسی است ولی کاری که میشود عملیاتی کرد استفاده از نیروگاههای تولید پراکنده مثل دی جیها مثل سی اچ پیها ما شناسایی کردیم حدود ۱۱ تا سی اچ پی است که یکسری گیر و گورهای جزئی دارد که بخشی برمی گردد به دولت، یک بخشی مثلاً ممکن است خود بخش خصوصی مشکل داشته باشد اینها اگر مشکلاتشان برطرف شود تا قبل از پیک حدود ۱۰۰ مگاوات به ظرفیت برق شهرکهای صنعتی اضافه خواهد شد.
سوال: این کار را انجام میدهید یعنی؟
ابراهیمی: بله، پیش بینی مان این است که ان شاءالله تا پایان خردادماه بتوانیم این ۱۰۰ مگاوات را وارد برق کنیم.
ولی پور: من منکر زحمات شما نیستم من عرضم این است که آن سازمان یا آن وزارت نیرو باید بیاید بابت کارش پاسخگو باشد، باید تعهدی که ایجاد کرده پاسخگو باشد، ما هستیم کنار شما اینها بیایند.
ابراهیمی: آن یک بحث دیگری است.
ولی پور: این قصه ابتر مانده از کسی هم مطالبه گری نکرده و آنها همه اش میگویند دولت...
ابراهیمی: شاید شش ماه، یک سال، دو سال دیگر جواب دهد، من میگویم امروز برای ناترازی چه باید کرد یکی بحث دی جی هاست، دوم تعریف زونهای خورشیدی در شهرکها استفاده از انرژیهای پاک، باران نمیآید جلوی تابش را که کسی نگرفته است.
ولی پور: همین شمس آباد تا قم چقدر ماشاءالله زمین خالی است که هم پتانسیل ایجاد نیروگاه خورشیدی را دارد.
ابراهیمی: سال ۹۲ نقطه در کشور پیش بینی در مجاورت شهرکهای صنعتی در داخل خود شهرکهای صنعتی برای استقرار فرایند خورشید با شرایط ویژه به سرمایه گذار بدهیم.
سوال: چه وقت این کار را انجام میدهید، چقدر انجام شده است؟
ابراهیمی: این کار شده است. ما به لحاظ مکانی که حدود ۱۶ تا نقطه و یک شهرک تخصصی شال قزوین تا نقطه در هفت استان کشور تا یک ماه آینده هم در استان کرمان یک شهرک صنعتی تخصصی انرژی خورشیدی امکان واگذاری زمین شان را مهیا میکنیم.
ولی پور: تسهیل گری کنید این کار انجام شود.
ابراهیمی: برنامه مان این است که تا پایان سال ان شاءالله ۹۲ نقطه را بخواهیم شرایط واگذاری شان را مهیا کنیم.
ولی پور: صنعتگری که رفته سرمایه گذاری کرده بعضیها دیگر واقعاً بی خیال دولت شدند آن طرف که نمیآید سرمایه گذاری اش را معطل کند به هر نحوی شده میرود با دیزل ژانراتور با راههای دیگر بخش را تأمین میکند ولی دولت واقعاً در اینجا علیرغم زحماتی که انجام شده ما منکر نیستیم ولی واقعاً خیلی عقب ماندگی داریم که باید برنامه ریزی شود.
سوال: میخواستم بگویم آب و برق را صحبت کردیم گاز و ارتباطات ماند.
ولی پور: زیرساخت یک بحث ایجادش یکی نگهداری اش است آن نگهداری اش اصل قصه ما است.
زیرساخت شهرکها که احداث میشود طبق قانون نحوه واگذاری مالکیت و اداره امور شهرکهای صنعتی به شرکتهای خدماتی واگذار میشود که ما متولی آنها هستیم، الان یک چالشی با شرکتهای صنعتی هست و علت عمده اش هم حساسیت بی مورد دستگاه نظارتی است، دوستان طبق قانون زیرساخت را باید رفع نقص کنند، اصلاح کنند و به ما تحویل دهند. شهرکی مثل شمس آباد زیرساختی که احداث میشود برمی گردد به ۳۰ سال گذشته مثلاً نمونه اش خیابان را آسفالت کرده تعهدش را هم انجام داده این بنده خدا الان میدهد به من نگهداری کنم، منابع من برای نگهداری چیست یک شارژی است که از واحدهای صنعتی میگیرم صرف امور جاری شهرک انجام میشود. عرض بنده این است که در این بحث نگهداری شهرکهای صنعتی قانون ما نیاز به بازنگری دارد الان ۱۰ سال از آن میگذرد نیاز به بازنگری دارد جامع نیست این قانون همه جوانب، قانون تأسیس شرکت خدماتی برگرفته از قانون تملک آپارتمانها یعنی دوستانی که یک مقطع زمانی زحمت کشیدند و این قانون را تدوین کردند...
سوال: مثل مدل مدیر ساختمان ها؟
ولی پور: این قصه الان در شهرکهای صنعتی اولویت اول دارد باید قانون نحوه واگذاری بازنگری شود، چون چالشهای جدی الان است در شهرک، در شهرک اتفاقاتی دارد میافتد که فقر قانون است هیچ ابزاری نیست، تخلفات ساختار شهرکها اتفاق بیافتد این استدعا دارم که آقای مهندس این را در دستور کارشان قرار بدهند.
سوال: آقای محمدعلیزاده شما جمع بندی بفرمایید، ما آب و برق را صحبت کردیم، شما فاضلاب را هم اشاره کردید پساب را اگر روی گاز و ارتباطات و نگهداری مثل آقای ولی پور نکتهای دارید بفرمایید؟
محمدعلیزاده: شرکت شهرکهای صنعتی و تمام شهرکهای صنعتی باید مطالباتشان و زیرساخت هایشان را همان طور که آقای ولی پور اشاره کنند جمع بندی کنند و از حاکمیت بخواهند که اینها را رفع کند مسئله آب، گاز، برق و انرژی، اما در عین حال واحدهایی که در شهرکها مستقل هستند با مجامعی که تشکیل میدهند براساس واقعیت موجود تا آنجا که میتوانند باید تلاش شان این باشد که روی پای خودشان بایستند، از وابستگی هایشان به اینها کم شود. ما تصفیه خانه مدرنی زدیم حدود هزار و ۱۰۰ متر مکعب بهترین آب کشاورزی را توزیع میکنیم الان میخواهیم همین آب را سرمایه گذاری کنیم برگردانیم به واحدها، ۱۰۰ میلیارد تومان هزینه میخواهد شهرکهای صنعتی باید با بانکها تعامل داشته باشند حداقل یک وام کم بهره بگیرند در این شرایط نقدینگی این را بدهند. در بحث نیروگاه و تأمین برق ما با صندوق توسعه ملی در ارتباط هستیم که بتوانیم براساس نیاز شهرک خودمان نیروگاه بزنیم یعنی من حرف نهایی ام این است که اگر واحدهای صنعتی خودشان متشکل نشوند، خودشان مطالبات و نیازهای خودشان را از محل درآمدهای خودشان با کمکهای مالی دولت تأمین نکنند ما در زیرساختهای اساسی مان حداقل تأمین برق کشور ۱۰ سال برنامه ریزی لازم دارد ولی نه این مانعی نیست که ما مطالباتمان را سازمان یافته از شرکت شهرکها و حاکمیت نخواهیم.
ولی پور: آقای محمدعلیزاده نکاتی که جنابعالی اشاره فرمودید فیلد کاری شهرکهای صنعتی دولتی و غیر دولتی متفاوت است، فرمایش شما درست است مطالبه گری، شهرک صنعتی دولتی طرف حساب شهرک، طرف حساب صنعتگر خود دولت است.
محمدعلیزاده: ما صد درصد خصوصی هستیم.
ولی پور: بله شما خصوصی هستید، فراتر از شرکتهای دولتی اختیارات خیلی خوبی دارید، مجامع تان تفویض اختیار میکنند خیلی کارهای خوبی و نمونههای خیلی خوبی هم است. بحثی که بنده با آقای ابراهیمی داشتم شهرکهای صنعتی دولتی تعهدات دولت است که به قول معروف پولش را از صنعتگران ما گرفتند هنوز بخشی از آنها انجام نشده، قصه ما با جنابعالی این است که شما شهرک صنعتی تان غیردولتی است ما شهرک صنعتی دولتی، کلیات مشکلاتش همه تقریباً مبتلابه همه است ولی اصل قصه طرف پاسخگوی ما در این قصه دولت است.
سوال: آقای ولی پور شما روی حوزه گاز و ارتباطات چالشی دارید؟
ولی پور: از اول هم وقت این موضوع میطلبد که سه چهار جلسه بیاید روی آن به طور تخصصی بحث شود.
سوال:، چون برق را مفصل صحبت کردیم ما در آستانه فصل گرما هستیم.
ولی پور: روی گاز هم ما مشکل داریم، بحث سرما که میشود متأسفانه قشری به قول معروف مظلومتر از صنعتگر و فعال اقتصادی در جامعه ما نیست.
سوال: سال پیش چقدر قطعی داشتیم؟
ولی پور: سال پیش در فصل سرما واحدهای صنعتی پرمصرف ما اعمال محدودیت کردند، واحد صنعتی که کار کاشی انجام میدهد، کار سرامیک انجام میدهد، کار بلور انجام میدهد اصلاً وجود واحد صنعتی به تأمین گاز بستگی دارد، اعمال محدودیت میشود و وقتی اعمال محدودیت میشود تولید واحد صنعتی بله در بخش گاز و بخش پخش فرآوردههای نفتی تأمین سوخت جایگزین اینها مشکلاتی است...
سوال: چقدر آسیب دیدید از این محدودیت گاز در سال گذشته؟
ولی پور: من عدد و رقم ندارم، ما اگر گاز یک واحد صنعتی که تولید بلور و شیشه انجام دهد قطع شود آنی در عرض ۱۰ دقیقه در عرض یک ساعت کورهای که بالای میلیاردها قیمتش است کلاً از حیز انتفاع خارج میشود، خسارتها در بحث گاز این طور است.
سوال: آقای ابراهیمی جمع بندی بفرمایید؟
ابراهیمی: ما متفقاً هم از ظرفیت بخش خصوصی و هم ما در مجموعه وزارت صمت و سازمان صنایع کوچک باید مجدداً این بحث مالیات بر ارزش افزوده و تخصیص بخشی برای نوسازی و بازسازی زیرساختهای شهرکهای صنعتی باید هزینه کنیم به نظرم یک عزم جدی میطلبد ان شاءالله در مجلس جدید مجدداً این موضوع را پیگیری کنیم، چون آوردهای که برای شهرکهای صنعتی دارد بخشی از این دغدغهها و نگرانیها را مرتفع خواهد کرد.